هیلا جونی توحموم
این همون استخریه که هانا جون واسه تولد خواهرش خرید.مرسی خواهرجونی ...
نویسنده :
مامان ریحانه
19:23
تابستون 93
اینجا توصندلی ماشینت اینقدرنازخوابیده بودی که دلم نیومد عکس نگیرم اکواریوم الماس شرق تولد ایدا ...
نویسنده :
مامان ریحانه
18:15
کفشهای یکسالگی
امروز بعدازمدتها رفتم سراغ کفشهای یکسالگی هانا.خودم که خیلی ذوق زدم وقتی اونارودیدم.هانا هم وقتی دید کلی خندید شایدم باورش نمیشد یه روزی پاهاش اینقدرکوچیک بوده خلاصه باخودم گفتم باشه واسه هیلا.اما هیلا جونم ازاونجاییکه شما پاهات از پای هانا خیلی بزرگتربود پات نشد .اخه این کفشها دقیقا مال یکسالگی هانا بود شماهم الان یکسالته ولی پاهای خوشگلت بزرگتره عزیزم ایناکفشهای خودنه که رفتم برات خریدم همشم جیغ میزنی که پام کن.کفش خیلی دوست داری ذخملم ببین باکفشهای هانا چیکارمیکنی.یکسره اعتراض میکردی که پام کنید هرچی میگفتیم پات نمیشه شماجیغ خودتومیزدی  ...
نویسنده :
مامان ریحانه
16:33